امپراتوري بزرگ گرجیان
گرجستان در قرن هفتم و هشتم ميلادي
در قرون 8-7 ميلادي تغييرات اجتماعي - سياسي مهمي در گرجستان به وقوع پيوست، شاهزاده نشين (سامتاورو) كاختي، هرتي و تائوكلارجتي، همچنين ايالت گرجستان غربي (پادشاهي آبخازستان)، در اين دوره شكل گرفتهاند.
اين دوره همچنين در تشكيل وضعيت سياست خارجي، داراي اهميت است. تجاوز اعراب در ميانه قرن هفتم و حضور دراز مدت آنان، خرابي قابل توجهي در توسعه اقتصادي كشور به وجود آورد كه كارتلي سختترين رنجها را متحمل شد. مبارزه بر عليه اعراب ويژگي عمومي كسب كرد، كه همسايگان گرجستان از جمله ارمنستان و آلبانيا را نيز در برگرفت. از اواسط قرن هشتم سلطه اعراب غيرقابل تحمل شده، و منجر به تشديد فعاليت عمومي شد. نيروهاي مبارز عليه اعراب، كوششهاي خود را تحت لواي مسيحيت، متمركز كردند. مبارزه بي امان گرجيها در نهايت منتج به محدود كردن فضاي تأثير اعراب شد كه در تفليس تقريباً براي يك دوره طولاني ادامه يافته بود. تائوكلارجتي(پادشاهي گرجيها) بايد جدا از واحدهاي فئودالي جديد التأسيس مورد ملاحظه قرار گيرد. در نيمه اول قرن دهم ميلادي، مرزهاي جنوبي آن تا رود ارس گسترده شده بود. در نيمه دوم همين قرن در طول حكومت «داويد كوروپالات» كه از نظر سياسي بسيار برجسته بود. تائوكلارجتي شاهزاده نشين وسيع و قدرتمندي بود كه مرزهاي آن تا درياچه وان و شهر ارزينك (ارزنجان) ميرسيد. رشد و استحكام اين شاهزاده نشين در گسترش علايق فرهنگي و اقتصادي با ديگر پادشاهيها و شاهزاده نشينها سهيم بوده است. نشر فزاينده زبان و ادبيات گرجي در گرجستان غربي در قرن هشتم آغاز شد. زبان گرجي، زبان دولتي و كليسا در سراسر پادشاهي و شاهزاده نشينهاي گرجي شد. و علايق سياسي بين آنها توسعه يافت. شاه داويد كوروپالات حتي در بعضي از امور داخلي امپراتوري بيزانس مداخله ميكرد. از اينرو، در سال 1079، در اثناي شورش عليه امپراتوري باسيل، داويد كوروپالات نيروي امدادي به استعداد 12000 سرباز به سركردگي تورنيكه اريستاوي براي كمك او فرستاد كه در نتيجه پادشاه را در نگهداري تاج و تخت امپراتوري خود ياري رساند. داويد كوروپالات در تمام شرق شناخته شده بود، جايي كه او با اقتدار فرمانروايي ميكرد، مورخ ارمني، استپانوس تاورنتس معاصر داويد مينويسد:
داويد كوروپالات بر تمام فرمانروايان عصر ما برتري دارد، او صلح و حسن نيت را در تمام دول شرق، به ويژه در ارمنستان و گرجستان برقرار كرده است او به تمام جنگها خاتمه داد و همه مردمي را كه در اطراف زندگي ميكردند مغلوب كرد، و همه پادشاهان با اراده خود و آزادانه تسليم اقتدار او شدند.
داويد كوروپالات مبتكر استقرار ثبات سياسي در گرجستان بود. با پشتيباني ايوانه ماروشيدزه، شخصيت فعال سياسي، داويد كوروپالات برادر خويش باگرات باگراتيوني را براي تصاحب تاج كارتلي (در 975 ميلادي) و آبخازستان (در 978 ميلادي) برانگيخت، در نتيجه عملاً گرجستان شرقي و غربي به يك دولت واحد فئودالي تبديل شدند. اتحاد گرجستان در نتيجه توسعه اجتماعي – سياسي و اقتصادي كشور بود و نيروهاي ترقي خواه جامعه از آن پشتيباني كردند و به عنوان ضمانتي قابل اعتماد براي پيشرفتهاي بيشتر بود.
اتحاد سياسي گرجستان مخالفان خود را داشت: قسمتي از طبقه اشراف و جناح محافظه كار كليسا كه توسط مهاجمان خارجي (بيزانس و تركان سلجوقي) پشتيباني ميشدند، اشراف و روحانيون از حذف مقام يا محدوديتهاي اميتازات خود ميترسيدند، در حالي كه مهاجمان خارجي نگران اتحاد و استحكام گرجستان بودند.
منبع:
كتاب گرجستان در گذر تاريخ، صفحه (57 ، 58 ، 59)، نوشته دكتر بهرام امير احمديان، دكتراي جغرافي سياسي از دانشگاه تهران، استاد دانشگاه و محقق مسائل سياسي اجتماعي قفقاز – آسياي مركزي و روسيه
|